برای خودم نوشتم شما هم بخونید

یادداشتهای سرگردان. خودمه میخوای بخون نظر بده وگرنه بازم بخون اگرنظر نمیخوای بدی عیب نداره بازم بیا

برای خودم نوشتم شما هم بخونید

یادداشتهای سرگردان. خودمه میخوای بخون نظر بده وگرنه بازم بخون اگرنظر نمیخوای بدی عیب نداره بازم بیا

گذشته

سلام . یه گشت وگذار کوتاه نشونم داد اکثر دوستام بعد 2 سال نوشتن کنار کشیدن .جالبه ولی اکثرشون همزمان با من رفتن.

لینکشون رو میذارم بمونه چون شاید یه روز مثل من برگشتن.

وقتی مرور میکنم میبینم یه روزایی تو یه مقاطعی انقدر حرف داریم که....

ولی چند سال بعد که برمیگردیم میبینیم ارزشهامون فکرهامون و... چقدر کاملتر شدن .

خیلی چیزها رو اون موقع درک نمیکردم .یعنی فکر میکنم درک میکنم و دیگران درک نمیکنن. خونواده .دوستام و........ ولی الن میبینم چقدر دنیام اون موقع کوچک بوده.

برگشت

سلام من بعد از یه غیبت 1 ساله بخاطر تکمیل کارهای عقب افتاده برگشتم نمیدونم دوستام هنوز هستن یا نه ولی اگه هستید فقط یه کامنت خالی هم که شده بگزارید تا مطمئن شم.در ضمن تمام پستهای قبلی رو پاک میکنم تا دوباره از نو شروع کنم.

مگه چیه آدم باید نو به نو باشه (منظورم دمدمی مزاج نیست)

باقی صحبتا

خلاصه داشتم میگفتم .

بطور خلاصه وچکیده بعضی صحبتهای این همکلاسی عزیز که میگفت :

چه معنی داره ما مثل عربها که اصولا کثیف وسوسمار خور هستند .یه چیزای عربی رو بلغور کنیم به اسم صیغه .ما ایرانی هستیم چرا باید مثل اعراب عمل کنیم .بهتره .اصلا صیغه عقدی در کار نباشه .ازدواج ثبت شده چه معنی داره .بنظر من باید هرکس از هرکس دیگه خوشش اومد .برن تو یه جا با هم زندگی کنن.

اصلا چه معنی داره که زنها نمیتونن چند تا شوهر داشته باشن .؟

باید من به عنوان یه زن آزاد که این حق ذاتا برای من هست بتونم روزی با چند تا شوهر سرکنم .هر شب پیش یکیشون.

تازه طلاق وعقد واینا هم عربیه باید .مثل خارجیها(اینجا نگفت اگه عرب نه پس چرا خارجی آره    یا اصلا چرا عربها خارجی نیستن) هر وقت دلمون خواست بریم با هم .هروقت عشقمون کشید بیخیال شیم بریم .بچه مچه هم اگه این وسط درومد تقسیم.

اصلا اگه هم قراره ازدواج صورت بگیره باید به این شرط باشه که تمام اموال ودارایی های مرد توقیف بشه وبنام زنه بشه .تا خیال زن راحت باشه .

اصلا بنظر من تنها دلیلی که یه زن ایرانی نباید دوست پسر (مخفیانه از شوهرش) داشته باشه اینه که دوست دختر داشتن شوهره مبرهن نشده - یعنی اگه یه روز یه مردی پاشو کج گذاشت زنه قانونا باید مجاز به .داشتن چنین دوست پسر خوشگل(هر شب یکی) باشه.

 

در ادامه تعدادی از عقاید دیگر این خان از مناظر سیاسی .و.......... به سمع مبارکتون میرسه .

راستی قبل از اینکه به من یا اون توهین کنید .تکرار میکنم که دفاع بد؛ از هر چیزی ضرر بیشتری برای یه ایده داره

 

 

بستگی

سلام

تازه تازه دارم برمیگردم عادی بشم .

فکر میکنم باید برم مثل بچه خوب کارامو مرحله به مرحله با حوصله انجام بدم.

یه ماه از حالت فوق بحرانی ......

ولش کن بابا دیگه بیخیال .خودت چطوری؟

راستب یه چیز جالب از این حسهای بیخودی دپرس شدن ویاد گذشتهخ افتادن اومدم بیرون .شاید دلیلش این باشه که الان تو محیطی هستم که . قبلا فکر میکردم . بهشته .

آدمای فهمیده .پخته. فرهنگ توپ....

فکر میکردم فقط ئورو بری های من اینطورین.تازه فهمیدم طبیعیه.

یعنی به همون نسبت که آ نرمال داشتیم اینجا هم هست . به همون نسبت عادی  هم هست.

منظورم این دانشگاه  دولتیه .

همیشه تو سر ما میزدن که : بابا داااااااااااانشگاه دولتیا عاقلن .مثل شما بچه ننر زپرتی نیستن.

اونا کجا شما کجا . اصلا شما با یه دولتی هم سن وسالتون قد ۱۰ سال از نظر فهم وشعور کوچکترین.اونا صب تا شب پی کسب کمالااااااااااااااااااااااااات .درک جهان هستی و واقعیات و..

اه حالم بد شد از اینهمه خرفتی  خودمون.

آقا از من به شما نصیحت .: هرکی گفت صرفا دانشگاه آزاد بودن ینی حماقت .دانشگاه دولتی ینی کمالات .

از طرف من همچی بزنید تو گوشش برق از چشاش بپره .

من آزادی دیدم ایهوا میفهمید . ئ.لتی دیدم اینذره .نمیفهمید .

البته من جسارت نمیکنم .

در هر صورت سواد درسی اونا از من بالاتره.

اما من الان تو بهترین مرکز تحقیقاتی شیمی دولتی درس دارم میخونم که به سیستم اروپایی مدیریت میشه اما دانشجوهاش  با وجود اینکه نمرات علمی بالایی دارن اما مثل ما آدمن .فرقی نداره کجا بخونی .بستگی به خودت داره ..کسایی اینجان که حیف این امکانات .

فکر نکننین مغرورم اما واقعا دلیل اونهمه تو سری خوردن واحمق فرض شدن .از سوی استادامون رو نمیتونم درک کنم

دوره ....

سلام به همه دوستای خوبم.

20 روز نبودم نشستم منفجر کردم .درس خوندم .ترکوندم.

تا حالا تو عمرم انقدر نخونده بود چوب تو آستین کتابام کردم.

زندگی برام تیره وتار شده بود.نمیتونستم هیچ تصمیمی بگیرمو .کاری انجام بدم.

نه تونستم آکواریوم خاک گرفته ام رو دوباره علم کنم .نه تونستم .ماشین قراضه بابام رو عروسک کنم.نه تونستم کار پول درآر راه بندازم با رفیق شفیقم.نه تونستم برم یه ماهیگیرکاردرست بشم. نه تونستم کامپیوتر درب داغونمو درست کنم .نه تونستم مثل بچه ی آدم فیلم یانگوم (جواهری در قصر) رو ببینم.

چی؟...............

خبر مرگم اومدم دکتری شرکت کنم .

 

منو دوتا رفیق شفیق دیگه ام فعلا منتظریم.

ببینیم چی میشه . هنوز کوفتگی درس مونده تو تنم. تا وقتی جواب امتحانه نیومده .دوران خوشیهامونه

بعدش معلوم نیست.باید برم بقیه سربازی یا .......

یه خبر خوب

سلام دوستای خییییییییییییییییلی خوبم .دلم برای همتون تنگ شده بود.

اما واقعا کاری از دستم بر نمی اومد. کامپیوترم سوخته منم دارم از محل کارم مینویسم. اینجا اینترنت پر سرعت مجانی داره .تو عید هم که تا دیروز تعطیل بود نمیتونستم بیام.

یه خبر خوب :

مرحله اول امتحان دکتری دانشگاه تهران رشته شیمی قبول شدم .دارم برای ۱۲ اردیبهشت که مرحله دومه آماده میشم.

به خاطر همینه که یه کم بی وفا شدم.ببخشید.

جون هرکی دلتون میخواد برام دعا کنید یه درصد هم احتمال قبولی ندارم .کمک

اربعین

اربعین از نظر سال میلادی روز تولدمه . به خاطر همین اسممو حسین گزاشتن. میدوارم راست راسی هر اربعین متولد بشم

عنوان نداره

سلام خدای خودم چطوری؟

داشتم امروز فکر میکردم وقتی همه چیزو میسپورم بهت وکارم رو انجام میدم.(نه اینکه دست رو دست بزارم)و نتیجه اش رو واگزار میکنم به اینکه اگه به صلاحم بود جورش کن وگرنه هرچی خواهش تمنا کردم قبول نکن.چقدر خیالم راحته وچه اطمینان و قدرتی رو پشت سرم حس میکنم .

از یه طرف وقتی کاری میکنم که حتی خجالت میکشم باهات حرف بزنم نگرانم که نکنه ولم کنی تو بیابون برهوت بی خیالم بشی بگی بابا این آدم بشو نیست .سرش به گردنش هر کار دلش خواس بکنه.به درکتنمو میلرزونه .

قربون شکل ماهت بزن تو سرم آدمم کن ولی ولم نکن.

5 شنبه ای امتحان  داشتم.

اگه به صلاحم بود کمک کن قبول شم.

کمکم کن

  همیشه میگفتی من نمیدونم چرا اینطور هوای منو داره  آخه من که کاری نکردم لیاقتشو داشته باشم    مگه من چکار کردم.؟

میگفتی آدم نباید به امید جهنم وبهشتش کاری کنه .باید از روی عشقش باشه.

ولی اما این روزها باید تازه کاری کنی که از تو جهنمش بیای بیرون چه برسه به بهشتش وچه برسه به عشقش.

کی بودی کی شدی .کجا این وضع تو مخیله ات میگنجید. 

یه بار ....

نمیدوم شاید چون نداشتی...

ولی اگه بخوای وبخواد میشه .من تنهایی نمیتونم. زورم نمیرسه .

خدایا کمکم کن اونی بشم که دوست دارمو دوست داری من لایق عشقت نبودم ولی حد اقل حرفشو میزدم  اما این روزا اینم نمیتونم بگم. خودت میدونی که حتی آوردن اسمت هم لیاقت میخواد .نظر میخواد اجازه میخواد الان که دارم باهات صحبت میکنم میدونم اجازه دادی .ولی به کمکت بیشتر نیاز دارم میخوام همونی بشم که دوست داری مثل قدیما.....

 خودمو گم کردم .کمکم کن.

دعا

سلام به خودم وبقیه وهمه .

ببینم شما به این دعا گرفتنو اینها معتقدین؟

من هنوز نتونستم در موردش نظر بدم .

گفتم که حالم بد بود .پدرم به دعا معتقده. رفت برام دعا گرفت. گفتن چون ۴۰ روز پیش مادر بزرگم تو بغلم فوت کرد اینجوری شدم .شوکه شدم.بگذریم در هر صورت حالم الان خوبه.

دوباره برگشتم .به بلاگ سرا که بنویسم . با اینکه اون حرفهارو شنیدم ولی دلم میخواد بنویسم .اما نمیدوم چرا تا میام رو بروی مانیتور کلمه هایی که بتونن  حرفمو برسونن. فرار میکنن؟